مهندس عباس شعری مقدم، متولد ۱۳۲۲، مردی که تقریبا به اندازه عمر پتروشیمی در ایران، در این صنعت سابقه دارد، پس از دو سال و نیم فعالیت در منصب مدیرعامل شرکت ملی صنایع پتروشیمی، هفته گذشته جای خود را به خانم مرضیه شاهدایی داد. زنگنه درباره این تغییر گفت که از شعری مقدم خواسته بود به او کمک کند تا در شرایط تحریم، بتوان پتروشیمی را به پیش برد و او علیرغم آنکه در سال ۱۳۸۵ بازنشسته شده بود، پذیرفته بود. گفت و گوی اختصاصی و تفصیلی نکونیوز با مهندس شعری مقدم در آخرین روزهای مدیریت او در پتروشیمی در دفتر کار ایشان انجام شد و آخرین مصاحبه ایشان در سمت مدیریت شرکت ملی صنایع پتروشیمی است. این گفت و گوی تفصیلی که بیش از یک ساعت و نیم به طول انجامید، در چند قسمت تقدیم مخاطبان نکونیوز می شود.
ممنون از وقتی که در اختیار ما گذاشتید. فکر میکنم دفعه قبل، دو سال و چهار ماه پیش بود که خدمتتان رسیدیم. اکنون پس از این مدت، میخواهیم ببینیم چه تغییراتی ایجاد شده و صنعت پتروشیمی اکنون در چه وضعیتی است. بهتر است از اینجا شروع کنم؛ به عنوان مدیری که تصور میکنم حدود ۴۹ سال است که در صنعت نفت هستید، ... شما در واقع، به نوعی تاریخ شفاهی این صنعت محسوب میشوید. این تجربه را که نگاه میکنید، سه،چهار دولت اخیر؛ دولت آقای هاشمی، آقای خاتمی، آقای احمدینژاد و آقای روحانی، تفاوت رویکرد آنها را در صنعت پتروشیمی در چه میبینید؟ خوب، تفاوتهائي
آخر دورهي¬ آقای هاشمی، مجلس با ایشان به مخالفت پرداخت و چون میدانست آقای هاشمی علاقمند به صنعت پتروشیمی هستند، چوب لای چرخ توسعه پتروشیمی گذاشتند و مانع توسعه اين صنعت شدند، به طوری که دیگر آقای رهگذر کلافه شده بودند. میگفتند؛ با اين تعارضات دیگر نمیتوان کاری كرد. در نتیجه، توسعه پتروشیمی در انتهای دولت آقای هاشمی، به طور کلی، متوقف شد و مدتی هم متوقف ماند تا به دوره دولت اصلاحات رسيد
وجود دارد ولي نه خیلی زیاد. جناب آقای هاشمی رفسنجاني که اسم دولتش، دولت سازندگی بود و خیلی هم علاقمند به پتروشیمی بودند. با دید مثبت و حمايتي به این صنعت نگاه میکردند. اين نظر مثبت آقای هاشمی، به جناب آقای رهگذر مدیرعامل وقت پتروشیمی، خیلی کمک کرد تا بتوانند طرح هاي در دست اجرا را تامين مالي كنند و تحولاتي اساسی در این صنعت به وجود آورند.
مذاكره و حلو فصل مشکلات با شريك ژاپنی، و توافق بر سر يك مفارقت نامه مطلوب ، در پروژه عظيم مجتمع ایران و ژاپن(كه بعداً به پتروشيمي بندر امام تغيير نام يافت) ،كاري بسیار دشوار و زمانبر بود . اینها همه در سایه تلاشهایی بود که توسط گروه مذاكره كننده به رهبري آقای رهگذر انجام گرفت كه راه را براي باز سازي اين مجتمع عظيم باز كرد. علاوه بر اين ايشان يك توسعه جهشی را در این صنعت، رقم زدند. من در آن زمان مدیر عمليات پتروشیمی بودم ، شدت توسعه بقدري بود كه در اواخر ، از ايشان مي خواستم که کمی از سرعت آن بكاهند؛ زيراکه نمیتوانستیم با همان سرعت، نیروی انسانی مورد نياز دوران بهره برداري را آماده کنیم. یعنی در واقع، پرسنل آزموده و کارکشته به تعداد كافي نداشتيم. باز سازي مجتمع ها و احداث واحدهاي جديد، آن هم بطور همزمان، کارها را دشوار میکرد. میگفتم بهتر است كه یکسال تنفس بدهيد و بعد دوباره شروع کنید.
اما آخر دورهي¬ آقای هاشمی، مجلس با ایشان به مخالفت پرداخت و چون میدانست آقای هاشمی علاقمند به صنعت پتروشیمی هستند، چوب لای چرخ توسعه پتروشیمی گذاشتند و مانع توسعه اين صنعت شدند، به طوری که دیگر آقای رهگذر کلافه شده بودند. میگفتند؛ با اين تعارضات دیگر نمیتوان کاری كرد. در نتیجه، توسعه پتروشیمی در انتهای دولت آقای هاشمی، به طور کلی، متوقف شد و مدتی هم متوقف ماند تا به دوره دولت اصلاحات رسيد.
به نظر شما، محور تفکر دولت آقای هاشمی، روی پتروشیمی چه بود؟ چون فکر میکنم از همان موقع، ما هیچوقت ردیف بودجهای بطور خاص برای توسعه پتروشیمی نداشتیم. چرا رديف بودجه داشتيم اما مختصر بود و كفاف نمي داد و پتروشیمی به ناگزير از وام هاي خارجي عمدتاً بصورت يوزانس هاي بلند مدت استفاده مي نمود. البته بازسازي پتروشيمي بندر امام با استفاده از يك ميليارد دلار سهم الشركهاي كه از ژاپني ها اخذ شده بود انجام گرفت.
آقای هاشمی به درستي معتقد بودند که اولویت اول كشور، توسعه صنعت پتروشیمی است و همه چیز را در توسعه این صنعت میدیدند و از هيچ حمایتی دريغ نمیکردند ولی متأسفانه با تقابلی که مجلس با ایشان کرد، صنعت پتروشیمی، در تمام زمینهها دچار توقف شد.
... و بعد، دولت آقای خاتمی؟ خوب ما از ابتدا نمیدانستیم که آیا در دولت آقای خاتمی، توسعهای در صنعت پتروشیمی رخ خواهد داد یا نه. وقتی جناب آقای نعمتزاده که یکي از وزرای قدرتمند دولت هاي سابق بودند در راس شركت ملي صنايع پتروشيمي قرار گرفتند ما خیلی امیدوار شدیم که حتماً توسعهای رخ خواهد داد، ولی نمیدانستیم به چه صورت؟! و چگونه با این همه مشکلاتی که وجود دارد این اتفاق خواهد افتاد؟
در حقیقت جناب آقای خاتمی با اقداماتی که در صحنه بینالمللی کردند، راه را برای همه باز نمودند و آقای نعمتزاده هم با نفوذي که داشتند؛ (چون با خیلی از وزرا آشنا بودند و در هیأت دولت
گویا قرار نبوده است که اصلاً زمینی را در عسلویه به پتروشیمی اختصاص دهند، بالاخره با سماجت آقای نعمتزاده زمین کوچکی را تخصيص میدهند و تیم پتروشیمی هم اين زمين را با تدبير آقای نعمتزاده توسعه مي دهند يعني سنگ هاي كوه را به دریا میریزند و به سبك هلندي ها حدود دو هزار هكتار زمین از دريا استحصال میکنند. به هرحال، سماجت های آقای نعمتزاده کارساز و باعث شد تا توسعه عظيمي از صنعت پتروشیمی در عسلويه نيز شکل بگیرد
و مجلس هم دوستاني داشتند)، با اغتنام از اين فرصت توانستند توسعه بزرگتری را در این صنعت شکل دهند.
در زمان تصدي آقای رهگذر موضوع تأسیس منطقه ویژه اقتصادی در ماهشهر مطرح و حتی زمین هم تملك شده بود. و در همان زمان داشتیم فرودگاه ماهشهر را توسعه می دادیم، و پل روگذري که باید برای پتروشیمی روي جاده ماهشهر به سربندر زده میشد، در دست ساخت بود.
اول که آقای نعمتزاده تشريف آوردند، طرح هاي بلند پروازانه آقای رهگذر را مورد نقد قرار دادند طرح توسعه سالن فرودگاه و پل روگذر را کوچک تر کردند ولی دیری نپایید که ایشان هم تغيير عقيده دادند و توسعه بزرگي را در خورهاي بندر امام كليد زدند .
اولين قدم، تحكيم بستر در خورها بود. كه جناب آقای نجابت هم خیلی کمک کردند زيرا با کمک اساتید داشگاه شیراز، طرحهای خوبی ارایه دادند که بشود اين اقدام ، ارزانتر و سريع تر انجام شود. به هرحال، مجتمع هاي متعدد و عظيمي در آنجا احداث شد كه موجب توسعه شهر ماهشهر و ديگر شهر هاي اطراف گرديد. در اين ميان، بحث پارس جنوبی پیش آمد و توسعه صنعت نفت در عسلويه. در اين زمان ، باز هم این توانمندي هاي آقای نعمتزاده بود که باعث شکلدهی پتروشیمی در آنجا شد.
آنطور که تعریف میکنند، (چون من سرگرم اداره پتروشيمي بندر امام بودم و چندان از جزییات مسایلي كه در عسلويه مي گذشت مطلع نبودم)، گویا قرار نبوده است که اصلاً زمینی را به پتروشیمی اختصاص دهند، بالاخره با سماجت آقای نعمتزاده زمین کوچکی را تخصيص میدهند و تیم پتروشیمی هم اين زمين را با تدبير آقای نعمتزاده توسعه مي دهند يعني سنگ هاي كوه را به دریا میریزند و به سبك هلندي ها حدود دو هزار هكتار زمین از دريا استحصال میکنند.
به هرحال، سماجت های آقای نعمتزاده کارساز و باعث شد تا توسعه عظيمي از صنعت پتروشیمی در عسلويه نيز شکل بگیرد .
هنوز هم در حال حاضر، اكثر طرحهای در دست اجراء ، آن هائي هستند که در آن دوران پایهگذاری شده بودند. البته به ندرت بعداً هم ،طرح هائي به آنها اضافه شدند. در هر صورت، در آن زمان جهش خیلی بزرگي روی داد که امیدوار بودیم صنعت پتروشیمی را در خاورمیانه به مقام نخست برساند که متاسفانه با تغيير دولت شرايط عوض شد.
در اينجا لازم است در مورد ظهور شرکت مدیریت توسعه هم كه سهم مهمي در توسعه صنعت پتروشيمي داشته است توضيح دهم : "آنطور كه به خاطر دارم شرکت مدیریت توسعه در زمان آقای رهگذر شكل گرفت ولی اوج فعاليت آن در زمان آقای نعمتزاده بود و يكي از اقدامات مهمش پرورش مديرانِ پروژه و علمي نمودن امر مديريت پروژه و اشاعه آن در سطح جامعه بود."
آیا تفاوت عملکرد این دو دولت را در افراد میبینید یا در مجموع، رویکرد دولتها در این دو دوره ۸ ساله نسبت به این صنعت تغییر کرد؟ یعنی دولت سازندگی و دولت اصلاحات؟
بله. دقیقاً. دو تفکر مختلف بود. البته هردو یک نتیجه را داد؛ یعنی نتیجه هر دو توسعه بود. هدف دولت سازندگی این بود که تمام امکانات را با اخذ حد اكثر وام از خارج از كشور در جهت توسعه به کار بگیریم. كه برخی معتقدند که این تفکر باعث بروز تورم شدیدی شد ،كه شايد بخشي از آن ناشي از افزايش نرخ ارز به خاطر كمك به صادرات بوده است.
به عنوان يك جمله معترضه لازم است عرض نمايم كه برخی اقتصاددانان اعتقاد دارند در کشوری که تورم وجود دارد حتماً باید نرخ ارز متناسب با نرخ تورم تصحیح گردد. برخی دیگر هم میگویند که باید این کار با
خوشبختانه دیدیم که سیاست تنشزدایی خیلی خوب نتیجه داد و درها را باز کرد و باعث شد که مديريت پتروشيمي بتواند با استفاده از اعتبار شركت ملي صنايع پتروشيمي وام هاي ارزان خارجي بصورت فاينانس اخذ و پروژهها را به اجراء درآورد. و توسعهای جهشي را شكل دهد. این ها نتيجه سياست تنش زدائي و مطرح شدن بحث گفتوگوی تمدنها و باز شدن درهاي جهان بر روي ايران بود. این روش بسیار خوب و کارساز بود و کاش همان راه را دولت هاي بعدي هم ادامه میدادند که در این صورت، حتماً مي توانستيم مقام اول خاورمیانه را کسب کنیم
احتیاط انجام شود، برای این که اگر نرخ ارز به این صورت تصحیح شود، اثرات تورمی بيشتري دارد و مشکلات دیگری را ایجاد میکند.
ولی مطلبي که من به عنوان یک مهندس میفهمم، این است که در واقع، اگر میخواهیم صادرات شکل بگیرد، باید قیمت ارز افزایش یابد. زمانی که قیمت ارز ۱۰۰۰ تومان بود، برخی از توليد كنندگان اينطور توضيح مي دادند که مثلاً ما از فروش یک واحد محصول خود ۱۰۰ دلار،يعني ۱۰۰ هزار تومان عايدمان مي شود، و سال بعد كه ۲۵ درصد تورم داریم، هزینهها يمان بالا مي رود ولی باز هم محصولی که میفروشیم،همان ۱۰۰ هزار تومان عايدمان مي شود و خوب، این باعث میشود تا ما کمکم از صحنه رقابت خارج شويم.
شما نگاه کنید، همین الآن چین چکار کرده است؟ دوباره قیمت دلار را بالا برده برای این که بتواند صادرات خود را بهبود بخشد. ولی به دلایلی که دیگر سواد من قد نمیدهد، برخی اقتصاددانان میگویند که این کار، کار درستی نیست و باعث تورم میشود. شايد هم که درست بگویند .. ... من نمیدانم که این دو طرز تفکر چگونه باید با هم کنار بیایند.
خوب، آقای مهندس، برگردیم به صنعت پتروشیمی! ما در دولت آقای هاشمی بیشتر روی بازسازی تمرکز داشتیم، یعنی همان زمانی که شما مدير عمليات پتروشيمي بودید .
بله. آن زمان دوران بازسازی بود ولی پروژههای جدید هم در دست اجراء بودند، مثل تبریز و خراسان و اصفهان و...
در دولت آقای خاتمی عمده پروژهها، پروژههای جدیدی بود. سیاست تنشزدایی آقای خاتمی بالاخره وضعیت ما و این صنعت را در جهان تغییر داد. این مساله چقدر به شما در پتروشیمی کمک کرد تا قدمهای بلندتری بردارید؟
راستش من در ابتدا فکر نمیکردم که سیاست تنشزدایی و روش آقای خاتمی که در حقیقت، توسعه سیاسی و فرهنگی بود، مؤثر باشد و منجر به توسعه اقتصادي شود. چنانچه در ابتداي دولت هفتم تیمی كه از طرف ایشان برای كسب مشورت نزد مدیران از جمله بنده آمده بودند، بنده عرض نمودم كه صحبت جناب آقای خاتمی درست است؛ توسعه سیاسی و فرهنگی کار خوبی است. آن کار را خودشان مديريت کنند. ولی بیایند قویترین فردی را که دارند، بگذارند رأس سازمان برنامه و بودجه که آن شخص به كمك ديگر صاحبنظران برای توسعه مملکت برنامه اي جامع و متوازن تدوين نمايد و آنها بگویند که بر اساس آمايش سرزمين چه اقدامات توسعه اي و در چه نقاطي از كشور بايد انجام شود كه متاسفانه توجهی به اين پيشنهاد نشد. ولی در مقابل خوشبختانه دیدیم که سیاست تنشزدایی خیلی خوب نتیجه داد و درها را باز کرد و باعث شد که مديريت پتروشيمي بتواند با استفاده از اعتبار شركت ملي صنايع پتروشيمي وام هاي ارزان خارجي بصورت فاينانس اخذ و پروژهها را به اجراء درآورد. و توسعهای جهشي را شكل دهد.
این ها نتيجه سياست تنش زدائي و مطرح شدن بحث گفتوگوی تمدنها و باز شدن درهاي جهان بر روي ايران بود.
این روش بسیار خوب و کارساز بود و کاش همان راه را دولت هاي بعدي هم ادامه میدادند که در این صورت، حتماً مي توانستيم مقام اول خاورمیانه را کسب کنیم. چون به جای ۶۰ میلیون تن، اکنون ۱۰۰ میلیون تن ظرفیت میداشتیم و در مقابلِ ۵۰ میلیارد دلار درآمد شركت سابیک عربستان ما میتوانستيم ۷۰ میلیارد دلار درآمد داشته باشيم.
باز هم جمله اي معترضه عرض نمايم : آن زمان برای من اين سؤال مطرح بود که منظور از این گفتوگو و دیالوگ چیست كه اينهمه سودمند واقع شده است . پاسخ اين پرسش را دریکی از دوره هاي مديريتي كه در شركت پتروشيمي بندر امام برگزار شد يافتم و دانستم كه اگرچه انسانها از نظر ظاهري شبيه يكديگر هستند ولي همانطور كه اثر انگشت هيچ دو نفري با هم مشابه نيست طرز نگرش آنها به زندگي و فلسفه حيات هم مشابه يكديگر نيست. بايد اين را پذيرفت و با احترام به اين تفاوت ها با يكديگر تحت ضوابطي خاص به گفتگو پرداخت.
گفت و گو : احسان نجابت